۱۳۸۸ مهر ۱۹, یکشنبه

13 آبانماه چرا همه جا سبز میشود

قرار است ۱۳ آبان همه جا سبز شود، از تهران تا نیویورک، تا روستاهای دوردست، هر جا یک دانشجو دارد حتی اگر امروز ساکن آنجا نیست، هرجا که یک کامپیوتر، یک کاربر اینترنتی، که می‌داند "جنبش سبز متعلق به همه ایرانیان" است، همانگونه که ایران متعلق به همه ایرانیان است. جنبش سبز متعلق به همه آنهایی است که در ۲۲ خرداد رای دادند، به همه آنهایی که یکبار دیگر درتاریخ صدساله به تزویر و زر و زور با رای خود "نه" گفتند، که امروز و تا سالهای بعد، تا زمانیکه دولت نامشروع تقلبی بر سر کار است، فریادشان بلنداست "رای من کجاست"؛ امری که چون ناقوس مرگ متقلبین رای‌سازی و... سر دمداران انتخابات از آن وحشت دارند. واکنش‌هاشان را دیدیم، چقدر وحشیانه که فراموش نمی‌شود و نخواهد شد، که ننگ تاریخی را برای خود باقی گذاردند. کسانی که غالبا معلوم نیست در انقلاب اسلامی کجا بودند حالا انقلابیون اولیه را "ضد انقلابی" و...می‌نامند. کودتایی مفتضح و ننگین که از یاد ها نخواهد رفت. خدا شیخ اصلاحات را نگهدارد، که افشاگری هایش پایه های "نظام ظالمانه" موجود را به لرزه در آورده است که دیگر از خودی ها هم نیست، متعلق به اقلیتی بی ریشه است. کودتا چیانی که کار خودشان را هم بلد نیستد که با دستپاچگی رای موسوی را بنام احمدی‌نژاد خواندند، غافل از اینکه این بار صاحبان رای به خیابان خواهند آمد، و به همچنین "موسوی" رییس جمهور منتخب که بر کیش شخصیت شجاعانه قلم بطلان کشید، که ما چقدر در سیاست و کیاست زیان آن را دادیم، که هرکه به قدرت رسید از کرسی آن پایین نیامد. و "خاتمی"، سید خندان که نماد امید است که بر گفتگو، تساهل و تسامح در برابر خشونت و خشونت طلبان باز هم تاکید دارد. چه او شخصیت فرهنگی است که مشکل امروز ما بیشتر "فرهنگی" است که "لومپن‌های" حاکم غالبا میلیاردرهای تازه بدوران رسیده‌اند. اگر چه مدعیی‌اند که در "جبهه" بوده‌اند. حتما در جبهه اقتصادی و قاچاق و شریک موتلفه و.... در شرایط حساس و سخت تاریخی بسر می‌بریم باید مواطب باشیم "آب را گل نکنند". سبزی و شفافیت جریان "سبز" به خاطر آنست که گذشته گذشته است، وگرنه لحظات دردناک تاریخی، جنگ قدرت، دهه شصت، شصت وهفت، گروگانگیری، جنگ داخلی، جنگ هشت ساله، قتلهای زنجیره‌ای، و....همه را باید به تاریخ نویسان سپرد که چگونه انقلابی که با گل بر لوله تفنگ پیروز شد، کم کم بخون کشیده شد. به انحراف، به شکست، به عقب گرد، به جنگ داخلی، مدیریت غلط، دعوای جناح ها، فساد گسترده، تجاوز و تا کابینه "دروغ " و.... زیرا که رادیکالیسم کور و کینه های تاریخی از همه سو سر بر آورد، دست از سر ما بر نداشت، و ما را به دره های هولناک کشاند، که راه گریز بسته بود. با اینهمه "در ناامیدی بسا امید است – پایان شب سیه سفید است". قصه تاریخی‌مان غصه سالها شد و هنوزهم هست که چه بسیار رجزخوانی ها در مواردی نمودند و در نهایت مفتضحانه تسلیم شدند. از جریان مک فارلین تا امروز که هر گز با مردم شفاف نبودند تا "گروگانگیری" رادیکالیسمی که باید از آن پرهیز کرد، امری که "بخاطر کنارزدن دموکراسی‌طلبها - مخالفین - و دولت موقت به بهانه لیبرالیسم بود!!" ولی امروز با نسلی دیگر و جامعه‌ای نه تنها "پوست‌انداخته" بلکه "استخوان‌ترکانده" که لرزه بر ساختارها افکنده است، که اگر روشها عوض نشود فروخواهد ریخت و آنوقت نه از "تاک نشان خواهد ماند نه از تاک نشان". باید توجه داشت که حضور ما در خیابان تایید حرکتهایی نباشد که "استبداد مذهبی" از آن بهره برداری نمود. " گروگانگیری" همانند بهره گیری از "انرژی اتمی" که حق مسلم‌مان بود، ولی پس ازسالها رجزخوانی و سرکوب و تحریم در نهایت به تسلیم و نفی عزت ما انجامید. درعین آنکه استقلال ما یکی از مهمترین هاست به موازات آزادی وعدالت که بخاطر "استقلال آزادی و پیشرفت و عدالت" انقلاب گردید. ولی چرا سیزده آبان باید همه جارا سبز کرد، زیراکه انقلاب در واقع از دانشگاه در روز ۱۳ آبان شروع شد که نظامیان شاه دانشجویان را در برابر دوربین های تلویزیون دولتی که "آن روز در خدمت انقلابیون بود" به خاک و خون کشیدند، و گوینده تلویزیون به صورت زنده در حالیکه شهیدان انقلاب روی زمین افتاده بودند در حالیکه با دست بدانان اشاره داشت فریاد کرد "مردم همه را کشتند". از این زمان لحظات سرعت گرفت و... "آیا زمان تکرار می‌شود". اگر در کودتای بیست و هشت مرداد در کشور ما شانزده آذر را داریم که سه دانشجو شهید شدند تا جاییکه "غرور گریه کرد"، در ۱۳ آبان ۵۷ این غروز از دست رفته به چهره ها برگشت. خوش درخشید ولی افسوس که دولت مستعجل بود، که آرمانهای انقلاب همه از یاد رفت تا جاییکه گفته شد "نادری پیدا نمی‌گردد امید – کاشکی اسکندری پیدا شود." و بالاخره دوم خرداد که افق دوباره روشن شد، افسوس که "لحظاتی سخت بیشتر نپابید". ولی امروز این سبزی متعلق به بهار یک نسل است که نه انقلاب را دیده، و نه مصیبت‌های آن را، جنگ را، دوز و کلکهای دین‌سالاران را که "پوستین وارونه " را تکرار نمودند، حتی "مخلصین" را به حاشیه راندند. این ۱۳ آبان یاد آور آن ۱۳ آبانست که سرخ بود، ولی امروز خدا را شکر که همه جا سبز است. چه، ما با جامعه مدنی روبرییم و تولد نسلی دیگر که آینده متعلق بدوست. کنش او در اننخابات پیام خودرا داشت که "آغاز یک پایان است" به هوش باشید خود را بیش از این خراب نکنید که البته راه برگشت را هم بسته‌اید. چه ناجوانمردانه تلاش کردید سبزی را بازهم سرخ نمایید، ولی می‌دانید دعوا یک طرفه نخواهد ماند.

۱۳۸۸ مهر ۱۵, چهارشنبه

تایمز لندن و مطلبی از آذر نفیسی

آذر نفيسي: جمهوري اسلامي از همان ابتدا دادگاهي فرمايشي بود


آذر نفيسي، نويسنده ايراني ساکن آمريکا و صاحب آثاري چون «لوليتاخواني در تهران» و «آن چه که من درباره‌اش سکوت کردم»، در مطلبي در بخش ديدگاه‌هاي روزنامه تايمز لندن ديدگاه و احساس شخصي خود را نسبت به حوادث سياسي اخير ايران و به‌ويژه برگزاري دادگاه‌هاي نمايشي موسوم به «کودتاي مخملي» در ماه‌هاي گذشته بيان کرده است. ادامه



آذر نفيسي، نويسنده ايراني ساکن آمريکا و صاحب آثاري چون «لوليتاخواني در تهران» و «آن چه که من درباره‌اش سکوت کردم»، در مطلبي در بخش ديدگاه‌هاي روزنامه تايمز لندن ديدگاه و احساس شخصي خود را نسبت به حوادث سياسي اخير ايران و به‌ويژه برگزاري دادگاه‌هاي نمايشي موسوم به «کودتاي مخملي» در ماه‌هاي گذشته بيان کرده است. آذر نفيسي در آغاز اين مطلب مي‌نويسد که با نگاهي به نام‌ها و چهره‌هاي به‌اصطلاح متهمان و اعترافات آنها مي‌توان ديد که بازداشت‌شدگان فهرستي طولاني از افرادي با گرايشات و جايگاه‌هاي مدني و سياسي گوناگون را تشکيل مي‌دهند. برخي از آنها را شخصا و برخي ديگر را به خاطر شهامت نوشته‌هاي‌شان مي‌شناسم. هستند افرادي در اين فهرست که من به خاطر ديدگاه‌هاي سياسي‌شان با آنها مخالفم و بالاخره گروه ديگري که کاملا براي من ناشناسند، ولي به خاطر سرنوشت غم‌انگيزشان براي من و ميليون‌ها نفر ديگر در سراسر جهان به چهره‌هايي آشنا بدل شده‌اند. بيشتر بخوانيد: آذر منصوري بازداشت شد؛ حجاريان در تلويزيون «آسيب‌شناسي» کرد محاکمه‌ ماکس وِبِر در دادگاه «کودتاي مخملي» با وکيل تسخيري آذر نفيسي در ادامه مقاله خود در روزنامه تايمز مي‌نويسد آناني که اعتراف نکرده‌اند به‌زور ساکت شده‌اند و ما هيچ خبري از وضعيت و دفاعيات آنها نداريم. اما آنهايي که به‌اصطلاح اعتراف کرده‌اند همه تحت فشار و به زور شکنجه مجبور شده‌اند يک چيز را تکرار کنند. از نوجوان ۱۹ ساله يهودي تا فيلم‌ساز ۴۱ ساله گرفته تا استاد ۲۴ ساله فرانسوي و حتي معاون رئيس جمهور سابق همه از شخصيت و استقلال نظر خود تهي گشته و با تکرار داستاني واحد حرف‌هاي مورد نظر بازجو و دادستان را به زبان مي‌آورند. مجرم اصلي در اين صحنه‌گرداني بزرگ تفکر و کردار تماميت‌خواهانه‌اي است که نظر و صداي مستقل را از اين افراد ربوده است.آذر نفيسي در بخش بعدي مطلب خود مي‌نويسد در جمهوري اسلامي ايران اين صحنه‌ها مواردي اتفاقي يا بي‌سابقه نيستند، بلکه از آغاز سنگ‌بنا و شالوده اين حکومت بوده‌اند. او از خاطرات خود از اولين ماه‌ها و اولين سال‌هاي حکومت اسلامي مي‌نويسد که چگونه براي سران حکومت پهلوي و يا اعضا و هواداران گروه‌هاي مخالف حکومت و حتي روحانيون سرشناسي که حاضر به پذيرش رهبري مطلق آيت‌الله خميني نبودند دادگاه‌هاي مشابهي ترتيب داده مي‌شد.آذر نفيسي به ياد مي‌آورد که چگونه نمايش چهره‌هاي شکنجه‌شده و مضطرب اين افراد که قرار بود از مخالفت خود توبه کرده و به حاکميت نظام جديد زانو بزنند فضايي از هراس را در سراسر جامعه برقرار مي‌کرد. وي مي‌نويسد در آن زمان سکوت ما در مقابل اين اقدامات حکومت عملي خطا و مجرمانه بود و من تا ابد به خاطر سکوت در مقابل جرائمي که روي مي‌داد خود را مقصر خواهم دانست.خانم نفيسي ادامه مي‌دهد که از همان آغاز دامن زدن به حس گناه و مجرم شماردن همگان يکي از مختصات حکومت اسلامي بوده است. از همان آغاز گروهي که به حکومت رسيد به بسياري از مردم گفت که باورهاي شما، احساس شما، افکار شما و حتي نحوه ظاهر شما بيگانه است. آنها قوانين و مقررات خشونت‌باري را به اجرا گذاشتند و مدعي شدند که اين آن چيزي است که ايراني‌ها و مسلمانان به آن باور دارند.«از همان آغاز گروهي که به حکومت رسيد به بسياري از مردم گفت که باورهاي شما، احساس شما، افکار شما و حتي نحوه ظاهر شما بيگانه است. آنها قوانين و مقررات خشونت‌باري را به اجرا گذاشتند و مدعي شدند که اين آن چيزي است که ايراني‌ها و مسلمانان به آن باور دارند.»اين حکومت حقوق بشر و آزادي را به عنوان غرب‌زدگي محکوم مي‌کرد و مبارزه براي حقوق زنان را بازيچه اجانب مي‌دانست. آنها تاريخ چند هزار ساله ايران را حذف کرده و دين و مذهب را به نفع حکومت خود مصادره کردند. نه تنها پيروان اديان ديگر و يا افراد بي‌دين، حتي پيروان گروه‌هاي ديگر از مذهب شيعه که دين رسمي است تحت فشار و اذيت و آزار قرار گرفتند. به يک معنا جمهوري اسلامي از همان روز اول دادگاه فرمايشي بزرگي بود که در آن مخالفان سياسي و شهروندان عادي به محاکمه کشيده و مجازات شده و ابراز وجود و حق بيان افراد نشانه‌اي از خيانت تلقي مي‌شد. به نوشته آذر نفيسي، برگزاري دادگاه‌هاي فرمايشي اخير نشان‌دهنده خشونت حکومت اسلامي است، ولي در عين حال با توجه به تنوع افرادي که محاکمه مي‌شوند مي‌توان ديد که چتر مخالفان اين نظام تا چه حد فراگير شده است. مخالفان حکومت امروز تقريبا همه اقشار و گروه‌ها را در برمي‌گيرند، از فعالان دانشجويي و جنبش زنان تا کارکنان رسانه‌ها، از روشنفکران ديني و مسلمان تا افراد سکولار و حتي مقامات سابق خود حکومت.آذر نفيسي ادامه مي‌دهد که ديدن چهره‌هاي رنگ‌پريده و بي‌جان به‌اصطلاح متهمان تکان‌دهنده است، ولي به سرعت در تصاوير تاثيرگذارتري که از تظاهرات و حرکات مردمي در ايران مي‌بينيم محو مي‌شوند. حوادث اخير در ايران بالاخره حکومت اسلامي ايران را وادار کرده که به ذات تماميت‌خواه و خشونت‌طلب خود اعتراف کند. هرگاه که تظاهراتي در ايران سرکوب مي‌شود موج بعدي اعتراض را تقويت خواهد کرد و اين باعث بروز شکاف و اختلاف نظر بيشتري در حکومت خواهد شد.مردم ايران به حکومت اسلامي و به سراسر جهان نشان داده‌اند که خواهان زندگي شرافتمندانه هستند که فقط در جامعه‌اي آزاد و تکثرگرا قابل حصول است. زور و سرکوب نمي‌تواند آرزوي مردم براي زندگي آزاد و سربلند را درهم بشکند. بي‌گناهي به‌اصطلاح متهمان دادگاه‌هاي فرمايشي اخير نيز در همين نکته نهفته است. نه شکنجه، نه اعتراف اجباري و نه پرونده‌سازي نمي‌تواند مانع حرکت و تلاش مردم ايران براي آينده بهتري شود که تاکنون بسياري از افراد بي‌گناه هزينه فراواني براي آن پرداخته‌اند.

۱۳۸۸ مهر ۱۴, سه‌شنبه

هردم از این باغ بری میرسد!نگاهي به پديده زنا با محارم !5200 پرونده تجاوز خانگي در جمهوری اسلامی ایران!!!

اگر چه در سال هاي اخير هيچ آماري در ارتباط با افزايش زناي با محارم در کشور منتشر نشده، اما روزنامه رسالت به نقل از رييس انجمن آسيب هاي اجتماعي از تشکيل 5200 پرونده قضايي در کشور در مورد رابطه جنسي برادر با خواهر و پدر با دختر خبر داده است. اين آمار که به گفته برخي از جامعه شناسان تنها مشتي نمونه خروار است، غير از هزاران مورد تجاوز و سوءاستفاده جنسي خانگي توسط محارم است که هرگز گزارش نشده اند. چندي پيش در جريان بررسي پرونده آزار جنسي يک کودک توسط پدرش، وکيل کودک به نقل از قاضي پرونده اعلام کرد: "اگر قرار باشد به همه اين موارد رسيدگي کند، بايد روزي چهل پنجاه حکم اعدام صادر کند." زنا با محارم يا تجاوز خانگي به رغم هشدار برخي از فعالان حقوق کودکان و زنان در سال هاي اخير مبني بر افزايش موارد سوء استفاده جنسي خانگي از کودکان و زنان در کشور، مراکز و نهادهاي رسمي هرگز گزارش يا آماري در اين باره منتشر نکرده اند. روزنامه رسالت اما در روزهاي اخير به بهانه همايش "نگاهي نو به مواد مخدر صناعي" که در تهران برگزار شد، با چاپ گفت و گويي با رييس "انجمن آسيب هاي رفتاري" تازه ترين آمار زناي با محارم را منتشر کرد. دکتر يگانه به اين روزنامه مي گويد: "درحال حاضر چهارهزارپرونده درخصوص تجاوز برادر به خواهر و 1200 پرونده درخصوص تجاوزپدربه دختردردست بررسى است." رسالت، البته به نقل از رييس انجمن آسيب هاي رفتاري، مي نويسد همه اين موارد به نوعي ناشي از اعتياد هستند. اما برخي از صاحب نطران نه تنها آمار واقعي زنا با محارم را در کشور بسيار بيشتر از آنچه اين روزنامه منتشر کرده است، مي دانند بلکه همه اين موارد را به استعمال موادمخدر مربوط نمي دانند. به نظر آنان بخش بزرگي از تجاوز جنسي خانگي ناشي از عقده هاي فروخرده جنسي و محدوديت هاي شديد اجتماعي است که در طول سال هاي گذشته روز به روز افزايش يافته است. قريب به سه دهه پيش وقتي قوانين اسلامي بر جامعه ايراني حاکم شد، کمتر مقامي در جمهوري اسلامي فکر مي کرد چند دهه بعد چنين آمارهاي وحشتناکي از روابط جنسي خانگي ارائه شود. وقتي چندي پيش رييس جديد مرکز مشارکت امور زنان، که اکنون به مرکز زنان و امور خانواده تغيير نام داده، در نخستين مصاحبه مطبوعاتي خود به نشانه فروپاشي اخلاق در غرب، آمارهايي از زنا با محارم در کشورهاي غربي ارائه کرد، احتمالا هنوز وقت نکرده بود به بايگاني آمارهاي اين موضوع در مرکز مربوطه خود سري بزند. درست است که تاکنون هيچ نهادي آمار دقيقي از زنا با محارم و آمار تجاوز به محارم در کشور منتشر نکرده، اما اين بدان معني نيست که چنين آماري در اختيار مسئولان و نهادهاي مربوطه هم نباشد. آمار روزنامه رسالت نيز البته تنها بيانگر بخشي از تجاوز جنسي خانگي است که عامل آن پدر يا برادر، و قرباني جنسي نيز دختر خانواده بوده است. موارد ديگري از رابطه جنسي پسر با مادر، عمو، دايي، شوهر خواهر، برادر شوهر، پدر شوهر و محارم ديگر سببي و نسبي نيز وجود دارد که قاعدتا مسئولين از آن با خبرند. مشت نمونه خروار در مهرماه سال هشتاد و سه وقتي هفته نامه تپش نوشت که فرزند، خواهر و برادري که بر اثر رابطه نامشروع صاحب فرزند شده اند، تحويل بهزيستي مريوان شده، و خود آنها نيز به سنگسار محکوم شده اند، توجه برخي رسانه ها به موضوع گسترش زناي با محارم جلب شد. اين برادر و خواهر به نام‌هاي بختيار و ژيلا به ترتيب 15 و 13 سال سن داشتند. علاوه بر مردم شهر، والدين اين دو نيز خواستار مجازات آنها شدند. فرماندار اين شهرستان در همان زمان اعلام کرد اين دو نوجوان زناکار توسط شعبه اول دادگاه مريوان به 55 ضربه شلاق محكوم شده اند. اسداله حيدري زاده، كه رئيس دادگستري مريون نيز بود، همچنين اعلام کرد که: "دومتهم اين پرونده طبق فتواي حضرت امام در تحريرالوسيله و قانون مجازات اسلامي بي اطلاع بودن از ميزان مجازات، از اتهام زناي با محارم كه حكم آن اعدام مي‌باشد، با توجه به صغرسن تبرئه شدند." او اضافه کرد: "عدم آگاهي متهمين از حكم موضوع براي دادگاه كاملاً ‌محرز شد و به همين دليل متهمان به حكم تعزير محكوم شدند و اكنون به طور كامل تحت حمايت بهزيستي مي‌باشند." او در عين حال اخبار مربوط به سنگسار و پس از آن احتمال محكوميت به حبس تعزيزي اين دو نوجوان را نيز "ساخته و پرداخته دشمنان و استكبار" دانست. بختيار و ژيلا از جمله مواردي بودند که توانستند جان سالم به در برند، اما مريم 9 ساله که به نوشته روزنامه ايران توسط پدرش در شهريور 81 به قتل رسيد، قرباني تقابل قتل هاي ناموسي و تجاوز خانگي شد. پدر مريم در جريان دادگاه رسيدگي به پرونده قتل دخترش اعلام کرد: "دايى مريم به او تجاوز كرده بود و من از شرف و ناموسم دفاع كردم." ماجراي ليلا مافي يکي ديگر از قربانيان تجاوز محارم نيز در سال هاي گذشته زماني رسانه اي شد که برخي از فعالان حقوق زنان از صدور حکم اعدام براي او اطلاع يافتند. شادي صدر، وکيل ليلا در لايحه دفاعيه او نوشته بود: "حکم اعدام براي موکلم به جرم زنا با محارم صادر شده در صورتي که وي در گفته هاي خود به طور مکرر از واژه تجاوز براي شرح ارتباط با برادرانش استفاده کرده است. بين زنا دادن و تجاوز تفاوت معنايي بسياري وجود دارد." خبرگزاري ايسنا هم در سوم آبان سال هشتاد دو "گزارشي تکاندهنده از قتل‌هاي ناموسي و تجاوز محارم در خوزستان" را منتشر کرد که بر اساس آن، مشاور وقت استاندار خوزستان با اشاره به مواردي از تجاوز محارم به دختران در استان گفته بود: "در اين زمينه از ميان تنها 18 دختر بين 12 تا 14 سال كه بدليل تجاوز پدر و برادرشان به دفتر امور بانوان استانداري مراجعه كرده‌اند، 12 مورد آنها دختران زير 14 سال بوده‌اند." ميربک تاکيد کرده بود که: "در حال حاضر دختر 19 ساله‌اي كه از 8 سالگي مورد سوء استفاده پدر خود قرار گرفته بود، به دليل اينكه از سوي برادر خود نيز بر اثر بي‌پروايي پدر مورد سوء استفاده قرار گرفته است، به استانداري مراجعه كرده و متاسفانه پيگيريها و مشاور دفتر حقوقي براي دفاع از حقوق وي به جهت كاستيهاي قانون حمايتي و كمبود مركزي براي نگهداري، به جايي نرسيده و اكنون وي در خانه محبوس شده است." چرا پنهانکاري؟ کانون زنان ايران در آذرماه سال گذشته گزارش کوتاهي از ميزگردي با عنوان بررسي فعاليت هاي سازمان هاي غير دولتي درباره کودک آزاري منتشر کرد، که در آن آمده بود: "وقتي مواردي از آزار جنسي پدر به دختر، به عنوان نمونه هاي کودک آزاري در اين ميز گرد عنوان شد، با عکس العمل شرکت کنندگان مواجه شد و چهره هايشان در هم ريخت." بر اساس اين گزارش نسرين ستوده، وکيل انجمن حمايت از حقوق کودکان در جريان اين ميز گرد "از دختر 13 ساله اي ياد کرد که از پدرش باردار شده بود. دختر از ترس پدر و چاقويي که پدر در کنار رختخواب مي گذاشت، سکوت مي کرد." اين وکيل دادگستري نتيجه پرونده پدر متجاوز را چنين توصيف کرده بود: "قرار مجرميت براي پدر با يک ميليون تومان صادر شد و پدربزرگ دختر يعني پدر مجرم، اين وثيقه را براي آزادي پسرش در اختيار دادگاه قرار داد." در تازه ترين مورد، خبرگزاري آفتاب در نيمه ارديبهشت گذشته در گزارشي با عنوان "خانه اي که ديگر امن نيست" گزارشي از زندگي هشت دختر 12 تا 18 ساله در يک مرکز نگهداري را منتشر کرد که برخي از اين دختران ابتدا مورد تجاوز جنسي محارم خود قرار گرفته و پس از آن وادار به تن فروشي شده بودند. طبق ماده هشتاد دوم قانون مجازات اسلامي، زناي با محارم نسبي به هر شکلي مستوجب اعدام است. به گفته برخي مقامات قضايي حکم چنين موردي بر اساس تحرير الوسيله آيت الله خميني در صورت آگاهي طرفين از آن سنگسار است. برخي کارشناسان يکي از دلايل گزارش نکردن چنين مواردي از سوي زنان و دختراني را که قرباني آن مي شوند، ترس از عقوبت قضايي مي دانند.آنها اگر چه ممکن است نخستين بار تحت فشار و بالاجبار مورد تجاوز قرار گيرند اما در تکرار اين ماجرا نمي توانند چنين ماجرايي را براي نهاد يا کسي بازگو کنند. چرا که در صورت اثبات آن يکي از نزديکان خود را از دست خواهند داد، و حتا ممکن است خود نيز به اعدام محکوم شوند. در صورت عدم اثبات نيز با تهديد آن عضو خانواده، يا برخي از اطرافيان و البته انزواي اجتماعي مواجه خواهند شد. موقعيتي که در هر دو سوي آن باخت قرباني جنسي حتمي است. در چنين شرايطي مقامات مسئول به شدت از انتشار اخبار مربوط به گسترش زنا با محارم و تجاوز خانگي پيشگيري مي کنند. آنها نه تنها خود آماري در اين باره منتشر نمي کنند، بلکه از انتشار هرگونه خبر يا گزارشي در اين باره هم سخت بر آشفته مي شوند. و شايد به اين علت که مقامات کشور، انتشار اخبار و آمار تجاوزهاي خانگي را نشانه اي از ناکارآمدي حکومت تلقي مي کنند. برخي از جامعه شناس سرشناس نيز، اگر چه با نيتي ديگربا انتشار چنين اخباري مخالفند. آنها بر اين عقيده اند که انتشار چنين اخباري مي تواند به گسترش آن دامن بزند. يک کارشناس رسانه اي اما در اين باره گفته است که: "بي توجهي به اين موضوع تا زمانى كه شاهد افزايش آن در جامعه هستيم امكان پذير نيست. ما دربرخورد باافزايش درصد وقوع اين نوع جرايم، درج آنها و آگاهى به خانواده ها را از جمله وظايف خود مى دانيم." آيا تشکيل تنها 5200 پرونده علني و گزارش شده، در کنار چندين هزار تجاوز جنسي خانگي که هم چنان پنهان مانده، نمي تواند دليلي براي گسترش اين ناهنجاري و به صدا در آوردن زنگ خطر باشد؟ شهرام رفيع زاده



امام خمینی (ره):دلخوش نباشید که آب و برق را مجانی کنیم روحیات شما را عظمت میدیم، شما را به مقام انسانیت میرسانیم متن کامل بیانات امام خمینی، اول انقلاب در بهشت زهرا


... شما به معنویات احتیاج دارید،معنویات ما را بردند اینها،دلخوش به این مقدار نباشید که فقط مسکن میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم، اتوبوس را مجانی میکنیم،دلخوش به این مقدار نباشید،روحیات شما را عظمت میدیم، شما را به مقام انسانیت میرسانیم، اینها شما را منحط کردند،اینقدر دنیا را پیش شما جلوه دادند که خیال کردید همه چیز این است. ...

۱۳۸۸ مهر ۱۲, یکشنبه

گفتار محسن کدیور در خصوص مجلس خبرگان رهبری

روز، 5 مهر 1388



محسن کدیور در گفتگو با روز:


اکثریت اعضای خبرگان روحانیان درباری هستند


فرشته قاضي


هرچند برخورد با روحانیان منتقد در جمهوری اسلامی تازگی ندارد، اما نوع مواجهه با آیت الله دستغیب، نماینده فارس در مجلس خبرگان رهبری از سوی سایر اعضا، نشان می دهد که نمایندگان این مجلس حق هیچ گونه انتقادی از رهبر یا اوضاع حاکم بر کشور را ندارند و کوچکترین انتقادی از او یا وضعیت فعلی جامعه با برخوردی تند و قهرآمیز مواجه خواهد شد. محسن کدیور اندیشمند دینی با اشاره تحولات نشست اخیر مجلس خبرگان به "روز" می گوید: شورای نگهبان اعضای این مجلس را برای روز مبادا مهره چینی کرده و آن روز مبادا هم امروز است.


نمایندگان مجلس خبرگان رهبری که در بیانیه پایانی خود "آیت الله خامنه‌اي را تنها گزينه‌اي" دانستند " كه لباس رهبري امت بر قامتش زيبنده است" از انتقادات آیت الله دستغیب و هشدارهای او نسبت به تخلف از قانون اساسی چنان برآشفتند که طرح برکناری و عزل او را مطرح ساختند.






مهره چینی خبرگان برای روز مبادا


چرا مجلس خبرگان رهبری که فلسفه وجودی اش تعیین رهبر و نظارت بر عملکرد و عزل رهبری است تاکنون عملکرد آیت الله خامنه ای را مورد بررسی قرار نداده است؟


دکتر محسن کدیور در گفتگو با "روز" درباره علل پرهیز نمایندگان مجلس خبرگان از بررسی عملکرد رهبرجمهوری اسلامی گفت: این مساله چیز عجیبی نیست مگر مجلس شورای اسلامی یا قوه قضائیه به وظایف خود عمل می کنند که


مجلس خبرگان رهبری هم بکند.


دکتر کدیور افزود: همه نهادهای موجود در جمهوری اسلامی، به صورت هماهنگ و به یک سو پیش میروند از دولت و قوه قضائیه و قوه مقننه گرفته تا شورای نگهبان و صداو سیما و قوای نظامی و امنیتی.


وی با بیان اینکه " من از اتفاقاتی که در حال افتادن است تعجب نمی کنم" خاطرنشان کرد: اگر مجلس شورای اسلامی مطابق قانون اساسی قرار بود نظارت دقیق و مستمری بر عملکرد قوه مجریه داشته یاشد باید الان شاهد سوال و استیضاح تعداد زیادی از وزرا از جمله وزیر کشور باشیم و یا اگر قوه قضائیه قرار بود مطابق قانون انجام وظیفه کند که اکنون شاهد برگزاری دادگاهها در این شرایط و بدون هیات منصفه و بدون وکیل اختیاری نبودیم.


دکتر کدیور، عملکرد مجلس خبرگان رهبری را نیز در همین راستا ذکر کرده و تصریح کرد: شورای نگهبان اعضای این مجلس را برای روز مبادا مهره چینی کرده و آن روز مبادا هم امروز است.


به گفته او، مجلس خبرگان رهبری هیچ خاصیتی ندارد جز اینکه بگوید لباس رهبری برای قامت آقای خامنه ای برازنده است و چنین مجلسی برای چنین مسولیتی گزینش شده است و نتیجه هم همان است که مهره چینان میخواستند باشد.


دکتر کدیور یادآور شد: از همین رو است که آقای جنتی در نماز جمعه می گوید من و رهبری از مجلس خبرگان رضایت داریم. رضایت خدا و رضایت مردم هم هیچ ارزشی برای آنها ندارد.






نطق دستغیب، کف مطالبات مردم


وی نطق آیت الله دستغیب در مجلس خبرگان را "کف مطالبات مردم" و نطقی "بسیار معتدل" دانسته و اشاره کرد که آیت الله دستغیب خواستار این شده که میرحسین موسوی و مهدی کروبی در مجلس خبرگان خضور یافته و حرفهایشان را بزنند که همین تقاضای بسیار ابتدایی هم مورد موافقت اعضای خبرگان قرار نگرفته است.


دکتر کدیور گفت: به خاطر همین نطق معتدل رفته اند و عزل ایشان را از آقای خامنه ای خواسته اند و به جای اینکه بگویند ارزیابی ما از عملکرد شما این بوده گفته اند که فردی جرات کرده و به جای مداحی، حرف دیگری زده است.


به گفته دکتر کدیور "متملقان و چاپلوسان" چنان با سرعت نزد آیت الله خامنه ای رفته اند که او فهمیده است اگر آیت الله دستغیب را نیز کنار بگذارند خیلی افتضاح به بار خواهد آمد، لذا گفته است که فعلا آیت الله دستغیب در مجلس خبرگان باشد و اما به نظر میرسد که دوره بعد، او را تحمل نخواهند کرد.






خبرگان مداح


دکتر کدیور، خبرگان فعلی را خبرگان ناظر ندانسته و تاکید کرد که آنها خبرگان مداح وخبرگان منصوب هستند و با بیانیه ای که منتشر کردند هرچند دل آقای خامنه ای را شاد کردند اما از چشم و دل مردم افتادند و به بقیه نهادهایی پیوستند که مشروعیت ندارند.






یکی از نمایندگان مجلس خبرگان روز گذشته به خبرنگار "روز" گفت که بیش از 8 تن از نمایندگان مجلس خبرگان با بیانیه پایانی مخالف بودند اما از ابراز علنی مخالفت و اعلام اسامی خود ابا دارند.


دکتر کدیور در این زمینه تصریح کرد: از این آقایان باید پرسید که از چه چیزی می ترسند و باید گفت که شما انتخاب شده اید در یک زمانی مثل الان تصمیمی تاریخی و قانونی بگیرید و اکنون بهانه فشارها و تهدید ها نه در برابر خدا پذیرفته است و نه در مبانی دینی و اخلاقی ما قابل قبول است و مردم هم به شدت از سکوت برخی شخصیت ها ناراضی هستند؛ حالا این سکوت چه به دلیل تطمیع باشد چه به دلیل تهدید یا هر چیز دیگری.


وی با تاکید بر اینکه اعتراض ساده و رقیق آیت الله دستغیب، او را روسفید کرده است گفت: ما میدانیم که حدود 20 نماینده دیگر هم موافق آیت الله دستغیب بودند و اگر اعلام میکردند به عنوان یک سند تاریخی ثبت می شد، اما هر چه تعداد مخالفان کمتر باشد نشان دهنده این است که مجلس خبرگان از تکثری که در میان مردم وجود دارد دور است.


به گفته کدیور، با گزینش و مهره چینی انجام گرفته توسط شورای نگهبان، 85 درصد مردم ایران در مجلس خبرگان نماینده ای ندارند و اعضای فعلی این مجلس نمایندگان تنها 15 درصد جامعه ایران هستند؛ لذا درباره بیانیه پایانی این مجلس را هم باید گفت نمایندگان طرفدار آقای خامنه ای بیانیه داده اند.


وی درباره احتمال حذف آیت الله دستغیب گفت: حذف ایشان اهمیتی ندارد چون ما یک نظام حقیقی داریم و یک نظام حقوق که در نظام حقوقی حتی مهره های دست چندم هم طرفداران آقای خامنه ای هستند؛ اما در نظام حقیقی چهره های مردمی و کسانی که جایگاه مردمی دارند جای می گیرند. لذا آقای دستغیب هم جایگاه رفیعی پیدا کرده در حالیکه بقیه اعضای خبرگان بعد زا این جرات نخواهند کرد در مجامع عمومی شرکت کنند و هر جا بروند از سوی مردم مورد اعتراض قرار خواهند گرفت.


این اندیشمند دینی اکثریت اعضای مجلس خبرگان رهبری را روحانیان درباری دانسته و گفت: از پیامبر اسلام داریم که می فرماید علمایی که به دربار سلاطین رفت و آمد دارند دین تان را از آنها نگیرید. اکنون نیز اکثریت اعضای خبرگان ما، عالمان درباری هستند.






حمله کیهان به آیت الله دستغیب


از سوی دیگر و در حالیکه به نظر می رسید با مخالفت رهبر جمهوری اسلامی با عزل آیت الله دستغیب، این پروژه برای مدتی مسکوت بماند، اما تخریب این مرجع تقلید در دستور کار رسانه های حامی دولت احمدی نژاد قرار گرفته است. روزنامه کیهان در شماره روز گذشته خود نوشته است: حمايت هاي فرد ياد شده از برخي سران آشوب ها با استقبال گسترده رسانه هاي ضدانقلابي وابسته به آمريكا و انگليس و رژيم صهيونيستي روبرو شده بود.


روزنامه حسین شریعتمداری در ادامه مدعی شده است: مردم شيراز براي تنبه مشاراليه كه از همنام بودن خود با شهيد بزرگوار حضرت آيت الله دستغيب سوءاستفاده كرده بود، بخشي از سخنان آن شهيد را چاپ و منتشر كرده اند كه در آن آمده است: "... هر عمامه به سري كه از رهبر مكرم انقلاب فاصله بگيرد لعنت خدا بر او باد. همه بايد مطيع رهبر باشند. امام يكي، نايب امام هم يكي، ديگري هيچ حق تقدم ندارد... ناله مرا به گوش همه عمامه به سرهاي ايران برسانيد، هركه مي خواهي باش، خودت را مجتهد مي داني، مقدمات خوان مي داني، بر تو واجب است امروز تبعيت از رهبري، تو حق نداري مقابل رهبر حرفي بزني... مواظب باشيد گرگ ها شما را از رهبر الهي جدا نكنند، شما را گروه گروه نكنند، شما را طعمه خودشان قرار ندهند. وسيله پيشرفت دشمن نشويد. شما الان در جبهه جنگيد، در جبهه جنگ ديني هستيد."