۱۳۸۷ بهمن ۲۷, یکشنبه

نقش ایران در آیین های توحیدی!!؟

جهان ماوراء الطبیعه در مذاهب توحیدی بر ضوابط مشترکی متکی است:1- بقای روح آدمیان در دنیای دیگر2- رستاخیز مردگان در روی زمین بنام قیامت3- سنجش ثواب و گناهان این جهانی آنان در ترازوی حساب و پاداش آنها بصورت زندگی ابدی در بهشت یا دوزخ!
در طول قرون متمادی مسیحیان بر مبنای "کتاب مقدس" بر این اعتقاد بودند که این واقعیت آسمانی از راه تورات به موسی ابلاغ شده است و مسلمانان عقیده داشتند که همین واقعیت نظیر آنچه بر موسی و عیسی وحی شده بود بر پیامبر اسلام نیز وحی شده است.
با اینهمه واقعیت سوال برانگیز دیگری در همین راستا وجود داشت که علیرغم همه بحث ها و جدل های مذهبی و علیرغم تمام سرکوبگری ها و اختناقها و تکفیرها و قتل عام های دیوان های تفتیش عقاید،از اواسط قرن 18 مسیحی به بعد، نخست از جانب متفکران معدودی و سپس از سوی محققان و صاحبنظرانی بسیار فراوانتری مورد تذکر و بررسی قرار گرفت و این سوال این بود:" که اگر همه این اصول از آغاز بصورت واقعیتهای ابدی و الهی بر پیامبران قوم یهود اعلام(وحی) شده بود چگونه است که در هیچ یک از کتابهای پنچگانه اصیل عهد عتیق یعنی قدیمی ترین و معتبرترین بخش آن که اختصاصاً "تورات" نام دارد نه تنها به هیچ یک از این اصول اشاره ای نشده است، یعنی در آنها نه از ابدیت روح سخنی به میان آمده نه از وجود دنیای پس از مرگ ،نه از رستاخیز و روز حساب ،نه از بهشت و دوزخ ،نه از شیطان و ملائکه !بلکه درست در جهت عکس آن همواره تایید و تاکید شده است که گناهان قوم یهود منحصراً در همین دنیا کیفر می بیند و در صورت لزوم نسل های بعدی گناهکاران جواب گناهان پدران و پدر بزرگانشان را خواهند داد ولو آنکه خود مسولیتی در آنها نداشته باشند:"کسی که از یهوه پیروی کند از عمر دراز و زندگی مرفه برخوردار خواهد بود و کسی که بنده خوبی برای او نباشد زندگی کوتاه و آکنده از ذلت دارد و مرگ زودرس کیفری از جانب خدا است که نصیب بدکاران میشود(مزامیر 18 و 27 ،کتاب ایوب باب 7)تکلیف انسان پس از مرگ بکلی نامعلوم است(مزمور 39ام ،5،مزمور نودم ،10) وجود شیطان و ملائکه چنان ناشناخته است که وقتی که تورات حکایت از آن می کند که آدم و حوا در بهشت میوه ممنوعه را خورده و از بهشت رانده شده اند،آنکه آنان را بدین کار اغوا می کند شیطان نیست!مار است:".. ومار از همه حیوانات صحرا که خدا ساخته بود هوشیارتر بود و به حوا گفت که خدا از آن جهت شما را از خوردن میوه این درخت منع کرده است ...(سفر پیدایش باب سوم 5-1) و خداوند به مار گفت:چونکه اینکار را کردی از همه حیوانات صحرا ملعون تر خواهی بود و بر شکمت راه خواهی رفت و تمام ایام عمرت خاک خواهی خورد!(سفر پیدایش باب سوم 14)
بیش از 2 قرن پیش ولتر در اشاره به نوشته تورات در مورد انتقام جویی خدا از پسران بابت گناه پدرانشان نوشت که انتقامجویی خداوند از 4 پشت فرزندان بابت گناه پدران و پدر بزرگان و اجداد سوم و چهارمشان به روشنی نشان میدهد که یهودیان در ادوار اولیه تاریخ و مذهب خود از فرضیه بقای روح و دنیای دیگر و کیفر آنجهانی گناهان بی اطلاع بوده اند و اصولاً تصوری از جهان دیگر و بهشت و دوزخ بدان مفهومی که ما امروزه برای همه اینها قائلیم نداشته اند زیرا در هیج جای تورات اشاره ای به جهنم یا بقای روح یا کیفر و پاداش پس از مرگ نشده است و بجای آن تنها از مجازات های وحشتناکی صحبت شده که قانوگذار با بی خبری مطلق خود از احتمال وجود دنیایی دیگر، برای همین دنیای موجود به عقلش می رسیده است!
برای روشن شدن توضیحات بعدی باید تذکر داده شود که تاریخ باستانی قوم یهود به دو بخش مجزا تقسیم میشود که بخش اول شامل آغاز تاریخ یهود تا دوران اسارت در بابل در سال 587 پیش از میلاد مسیح توسط بخت النصر و دوران پس از اسارت از سال 539 پیش از میلاد مسیح می باشد که در این سال امپراتوری بابل بدست کورش پارسی منقرض گردید و کورش پادشاه هخامنشی فرمان آزادی همه اقوام اسیر منجمله اسیران یهودی و بازگشت آنان را به کشورهایشان صادر کرد.و از این تاریخ سرزمین فلسطین که جزو امپراتوری بابل بود ضمیمه امپراتوری هخامنشی گشته و در طول 200 سالی که فلسطین زیر نظر حکومت مستقیم ایران قرار داشت قوم یهود آشنایی بیشتری با معتقدات رایج در امپراتوری هخامنشی پیدا نمودند.
آنچه که از بررسی تحقیقات گسترده در این خصوص بدست می آید این است که تقریباً همه برداشت های ماوراء الطبیعه تورات و بدنبال آن دو کتاب توحیدی دیگر انجیل و قرآن در زمینه بقای روح و جهان دیگر و سنجش اعمال آدمیان در روز رستاخیز و کیفر و پاداش آنان در بهشت و دوزخ و نیز درباره شیطان یا ملائکه مستقیماً از فرجام شناسی مزدایی ایران دوران هخامنشی در سالهایی که سرزمین فلسطین بخشی از شاهنشاهی پارس بود وارد تورات شده است و به همین دلیل تنها از قرن ششم پیش از میلاد مسیح به بعد است که از برداشت های مربوط به شیطان و ملائکه و بهشت و دوزخ در "کتاب مقدس" نشانی میتوان یافت چنانکه نام شیطان (اهریمن ) برای نخستین بار در تورات در کتاب ایوب دیده میشود که در سده 5 قبل از میلاد نوشته شده است(باب اول ،6) و بنام های جبرییل و میکاییل برای نخستین بار در کتاب دانیال اشاره شده است(باب هشتم ،16-باب نهم ،21-باب دهم ،13 و باب دوازدهم ،1)که آنهم در سده 3 قبل از میلاد نگاشته شده است!اشاره انجیل به هفت فرشته ای که تخت خداوند را در میان گرفته اند (مکاشفه یوحنا باب اول،4) و اشاره قرآن به هشت ملکی که عرش پروردگار را بر دوش دارند(الحاقه،17)انعکاس آشکاری از این گفته گاتاها است که:"اهورامزدا بر تخت زرین خود نشسته است که هفت امشاسپندان آنرا در میان دارند(گاتاها سی ام،9-یشت بیست و یکم ،4-وندیداد فصل نوزدهم 33 و 36)
نخستین اشاره به رستاخیز مردگان و روز حساب در تورات در کتاب اشعیای نبی (باب بیست و ششم،19) و کتاب مکابیان (باب هفتم 9،14) می توان یافت که هر دوی آنها در همان دوران هخامنشیان نوشته شده است و در این باره در متون اوستایی آمده است :"در آن روز کارهای خوب و بد هرکس مورد رسیدگی عادلانه و دقیق قرار خواهد گرفت." (دینکرت سوم،فصل بیست و پنجم ،209،312 –بندهشن،سی ام ،9-6 ،داتستان دینیک ،باب بیست و سوم) "و ترازوی حساب ذره ای به سود یا زیان کسی بالا یا پایین برده نخواهد شد نه برای نیکان و نه برای بدان نه برای شاهان نه برای گدایان."(مینوک خرد،کتاب دوم،110) و در همین مورد در قرآن آمده است"...و در آن روز اعمال هرکس در ترازو سنجیده خواهد شد ،و ترازو به اندازه دانه خردلی به سود یا به زیان کسی سنگین نخواهد شد."(انبیاء 47)
زیگموند فروید در بررسی جامع خود درباره آیین یهود بر همین واقعیت اختصاصاً تاکید می کند که در معتقدات اولیه یهودی موضوع بقای روح بکلی ناشناخته بود و این پندارها پس از تماس با آیین پارسی در آن راه یافت.
فون گال خاورشناس آلمانی آغاز قرن حاضر مترجم تورات و مفسر سرشناس عهد عتیق و اوستا،در کتاب تحقیقی معروف خود بنام Basileia ton theon (چاپ بن 1926) می نویسد:نه تنها اعتقاد به رستاخیز بلکه عقیده به بقای روح و دوزخی و بهشتی بودن در آیین یهود ریشه در آیین پارسی دارد.آنچه اصول و معتقدات خشک یهودیان را در دوران پس از اسارت بابلی آنان لطافت بخشید تاثیرات اندیشه های فرجام شناسی زرتشتی در آیین آنان بود که در نتیجه آن این آیین را گوشت و استخوان خویش شناختند در حدی که پیامبر بزرگ یهود اشعیای نبی ،"کورش پارسی" را "مسیح" و شبان یهوه خواند.اگر دین یهود در دوران پس از اسارت و تبعید بصورتی بنیادی و در جهت مثبت تحول یافت این مطلقاً مربوط به نفوذ اندیشه زرتشتی بود."
کتاب تحقیقی دیگری که در این زمینه توسط کاردینال فرانتس کونیگ اسقف اعظم کلیسای کاتولیک اتریش و یکی از بزرگترین شخصیت های کنونی جهان مسیحیت تالیف شده است حاوی بیش از یکصد اظهار نظر از محققان و تورات شناسان جهان غرب در باره تاثیرات بنیادی آیین زرتشتی در فرجام شناسی یهودی و مسیحی و اسلامی است.( F.konig:zarathustras jenesitsvorstellungen und das Alte testament چاپ وین و زوریخ 1970)
طومارهای معروف "کمران" که در اواسط قرن حاضر در کنار بحرالمیت کشف شد و قدیمی ترین اسناد مربوط به انجیل بشمار می رود نفوذ معتقدات ایرانی را در آیین یهود، بخوبی روشن می کند این نوشته ها از فرقه یهودی "اسنی" بجا مانده که ارتباط نزدیکی با فرقه دیگر بنام "فریسیان" داشتند.و این فریسیان بخلاف کاهنان سنتی یهود به رستاخیز بعد از مرگ و بقای روح و روز حساب و بهشت و دوزخ که همه آنها از منابع اوستایی بدیشان رسیده بود معتقد بودند و جهان هستی را میدان مبارزه دو عنصر خیر و شر می دانستند.حتی در کتاب "طوبیا" عهد عتیق که در زمان آنان نوشته شده بود شیطان "اشمودائی" نامیده شده که تلفظ یهودی اشمه دائو (دیو خشم) اوستا است.(تورات طوبیا،باب سوم،17و 8) در همین راستا فون گال در ارتباط با کتاب زکریا در تورات(باب چهاردهم،14)و کتاب مکاشفه یوحنا در انجیل(باب یازدهم،3 و 4) که در آنها از دو مسیح خداوند سخن رفته است که در برابر او ایستاده اند این دو را مظاهر یهودی هوشیدر و هوشیدر ماه زرتشتی مداند که با اسطوره سائو شیانس (سوشیانت،موعود)مربوط می شوند .درباره ارتباط سائو شیانس با مهدی و چینود پل با پل صراط و ارتباط مشیاگ و مشیانگ نخستین زن و مرد جهان(که بحکایت متون اوستایی توسط اهورامزدا آفریده شدند و در باغ بهشت جای گرفتند و اهورامزدا از آنان خواست که فریب اهرمن را نخورند ولی اهریمن آنان را اغوا کرد و در نتیجه از بهشت رانده شدند و بعدها نسل آدمیان از آنان پدیدار شد)با آدم و حوای تورات و قرآن ،نه تنها در قرن گذشته و قرن حاضر تحقیقات وسیعی توسط خاورشناسان برجسته چون نولدکه،مارکوارت،اشپیگل،ویندیشمن،هوسینگ،دارمستتر انجام گرفته بلکه در همان نخستین قرون دوران اسلامی نیز مورخان سرشناسی چون طبری،بیرونی،مسعودی،حمزه اصفهانی،یعقوبی،بتفصیل این موضوع را مورد بررسی قرار داده اند.
بهترین کار تحقیقی که در این باره صورت گرفته کتاب آرتور کریستین سن بنام "نمونه های نخستین انسان و پادشاه در تاریخ افسانه ای ایران" می باشد که اشاره به این دارد که در متون اولیه تورات افسانه آدم و حوا از اساطیر بابلی گرفته شده بود ولی بسیار گنگ و مبهم بود و تنها بعد از بازنویسی آن در دوران پس از اسارت بابل این افسانه با الهام گرفتن از افسانه مشیاگ و مشیانگ زرتشتی شکل امروزی خود را پیدا کرد و از این راه به انجیل و قرآن نیز راه یافت!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر